وقتی «جیمیویلز» در سال 2001 ویكیپدیا را رو كرد، خیلیها گمان داشتند بنیاد وی سرنوشتی جز سقوط نخواهد داشت. حتی بسیاری ایده ارائه شده توسط وی را، چیزی در حد دیوانگی دانستند. «یك دایرةالمعارف عمومی كه هر كسی میتواند در آن بنویسد و ویرایش كند؛ حتی بدون نیاز به اینكه لاگاین كند!؟ و قرار است این معجون سروته ناپیدا، نقش راهبر كل دانش بشری را ایفا كند! آیا این چیزی جز دیوانگی است؟» یكی از انتقادهای بیرحمانهای كه از همان اوان بر سر ویكیپدیا و بنیانگذارانش آوار شدند. اما امروزه روز، تصور دنیا بدون ویكیپدیا دشوار مینماید؛ مخلوقی كه جزو 7 وبسایت برتر مردم جهان است و الهامبخش پدید آمدن در حدود 8/2 میلیون مقاله مفید، فقط به زبان انگلیسی، و تازه فقط در خود سایتش بوده است. به تازگی جیمیویلز كه به خاطر كارهایش به «جیمبو» هم معروف شده است، گفتوگویی درباره اهداف بنیاد ویكی مدیا و آینده ترسیم شده برای آن و موضوعاتی مرتبط در این باره انجام داده است كه ترجمه و تلخیص آن را در زیر میخوانید:
نظرتان درباره توسعه ویكیپدیا همگام با پیشرفتهای فناوری چیست؟ مثلاً فكر میكنید تا سال 2020 راهی برای ویكیپدیاییها باز شود تا بتوانند درباره موضوعی، از ویدیوهای تعاملی و قابل ادیت استفاده كنند؟
گمان میكنم از نظر ویدیویی شاهد پیشرفتهای بسیاری در این عرصه خواهیم بود. با این حال، یكی از نكاتی كه میخواهم بر آن تأكید كنم، این است كه ویكیپدیا در اصل یك ابداع اجتماعی است و نه فنی و تكنیكی. تمام ابزار و وسایل لازم برای خلق ویكیپدیا در سال 1995 عبارت از همانی بود كه وارد كانینگهام (Ward Cunningham) مفهوم «ویرایش ویكی» را با آن در آن هنگام ابداع كرد. یعنی یك وبسرور، مرورگر وب، پایگاه داده و ... ویكی؛ همین!
چند وقت پیش شما مصاحبهای با نویسنده مشهور انگلیسی، اندرو كین - كه خود را از دشمنان قسم خورده دره سیلیكون میداند ـ داشتید. من پس از خواندن گفتوگوی شما كه پارسال انجام شد، نكاتی در حرفهای كین دیدم كه به نظرم درست آمدند. مثلاً او میگوید مبحث هری پاتر در ویكیپدیا خیلی با طول و تفصیلتر از موضوع هملت است. در حالی كه هملت از لحاظ تاریخی و ادبی خیلی مهمتر و برجستهتر است. و او این را یكی از نقطه ضعفهای ویكی میدانست. به نظرتان نظراتش منطقی نیست؟
به نظر من واژههای «منطق» و «اندرو كین» در یك جمله با هم قابل جمع نیستند! شوخی كردم! خودم هم با بعضی نقطه نظرات كین موافقم. ولی واقعیت كلی بحث او ربطی به من و ویكی ندارد. در خصوص موضوع اندازه و مقدار مدخلهای ویكیپدیا، به نظرم اصلاً رعایت انصاف نشده است. ویكی یك پیپر نیست و ما هم دخالتی در كمتر یا بیشتر بودن مدخل هملت نداشتهایم. و گمان میكنم آقای كین هم با من موافق باشد كه ما نمیتوانیم (و نباید) طرفداران هری پاتر را به سمتی سوق دهیم كه مثلاً درباره هملت هم بنویسند. بیشتر انتقادهایی كه به مدخلهای ویكی و مقادیر مختلف آنها میشود، از نگاه ویژه هر كدام از ما به جهان ناشی میشود. مثلاً میبینیم كه مدخل «چین» از مدخل «هری پاتر» بسیار كوتاهتر است. اما شاید توجه نداشته باشیم كه مبحث چین در واقع یك موضوع كلی است كه شامل زیرمجموعهها و مقولات متعدد و فراوانی میشود.
اتفاقی كه معمولاً میافتد، این است كه وقتی یك مدخل خیلی طولانی میشود، مردم و كاربران خودشان به طور طبیعی اقدام به شكستن و تكهتكه كردن آن میكنند. به طور مثال مدخل «جنگ جهانی دوم» در بریتانیكا بیشتر از صد صفحه است. همین مدخل در ویكی خیلی كوتاهتر است. ولی مجموع پوششی كه ویكیپدیا از موضوع جنگ جهانی دوم داده، خیلی مفصلتر و عمیقتر از بریتانیكاست. فراموش نكنیم مدیوم و رسانه ویكی، وب و HTML است. و نمیتوان از خواننده انتظار داشت به یكباره سندی صدصفحهای را بارگذاری كند. بهتر است موضوع را در قالب تكههای 10 – 5 صفحهای به خورد او بدهیم و در عوض با فراپیوندها و ارجاعات متعدد صفحه به او كمك كنیم وارد هر جزئیات مرتبط با موضوعی كه خواست، بشود.
در گذشته افرادی علیه ویكیپدیا دعوی قضایی كردهاند. اتهام وارد شده از سوی این اشخاص «حقیقی جلوه دادن مطالب غیر واقع» بوده است. نظر شما در این باره چیست؟ آیا احتمال روبرو شدن ویكیپدیا با چنین موردی در آینده نیز وجود دارد؟
فكر نمیكنم موارد زیادی از این دست پیش بیاید. در این مورد بهخصوص سوء رفتار یك سیاستمدار موجب شرمساری وی شد كه در نهایت با عذرخواهی به قضیه پایان داد. من بعید میدانم چنین مواردی كه با معیارهای اصلی ویكیپدیا در تضاد هستند، ادامه پیدا كنند.
یادم میآید وقتی در دانشگاه اوهایو درس میخواندم، یكی از مؤسسان ویكیپدیا به نام لری سنجر استاد فلسفه ما بود. سنجر قانونی گذاشته بود كه اگر كسی از منابع ویكی در مقالاتش استفاده كند، 5 نمره از نمرهاش كسر خواهد شد! فكر میكنید در عصر حاضر ویكیپدیا میتواند منبعی قابل اعتماد برای نوشتههای آكادمیك باشد؟
من هم اگر در دانشگاه تدریس مینمودم، همین كار را میكردم! ضمن اینكه 5 نمره هم در صورت استفاده از بریتانیكا كم میكردم. مشخص است كه نقش و جایگاه واقعی و صحیح یك دایرةالمعارف این نیست؛ هر چقدر هم كه برای فرآیند تحقیق خوب باشد. یك دانشنامه، حتی در سطح عالی و بسیار بالایش، فقط نقطهای برای شروع میتواند باشد. چیزی كه افق علمی ما را گستردهتر میكند و كمكمان میكند به نحو صحیح و مؤثری ضعفهای علمیمان را برطرف كنیم؛ نه اینكه از آن به عنوان منبع و مطلب اصلی استفاده كنیم. كار درست این است كه به سرعت مدخل ویكیپدیا را بخوانیم و از آن بگذریم. سپس به سراغ مراجع و منابع اصلی برویم.
به نظر من ابتدا باید جایگاه مناسب دایرةالمعارف در كل فرآیند جستوجو مشخص شود. در باور عمومی دایرةالمعارف صرفاً برای تهیه مستندات مورد نیاز یك متن دانشگاهی نیست. ویكیپدیا طراحی نشده تا در خدمت قشر خاصی باشد. اگر آن را خیلی سطح بالا بخواهید، بیش از آنچه كه اكنون هست، بیشتر به یك معرفینامه مباحث بنیادی شباهت پیدا میكند. همیشه ریشه موضوع را در اختیارتان میگذارد. اما ویكیپدیا نه یك جستوجوگر مباحث بنیادی است و نه یك روزنامه دانشگاهی. در مورد چگونگی استفاده دانشجویان از ویكیپدیا باید واقعبین باشیم: آنها 24 ساعته از ویكیپدیا استفاده میكنند. باید اعتماد دانشجویان را در دو مورد جلب كنیم: اول اینكه با استفاده مناسب از یك دایرةالمعارف روش تحصیلی درستی را انتخاب كردهاند. دوم اینكه ویكیپدیا تا جایی كه قابلیت دارد بهتر خواهد شد، چون این مسئله برای افراد زیادی اهمیت دارد.
Wikia.Com یكی دیگر از پروژههای شماست كه به افراد فرصت میدهد خودشان جامعه ویكی ویژه و مورد علاقهشان را بسازند و توسعه دهند. تعداد مقالات این سایت هماكنون از 800 هزار فراتر رفته و در حدود 200 هزار كاربر ثبت شده دارد. آیا خود شما انتظار رشد این چنینی ویكیا را داشتید؟
بله، حتی توانایی ما بسیار بیشتر از آن اعدادی است كه شما ذكر كردید. ما داریم همگام با ویكیپدیا آن را رشد میدهیم؛ مضاف بر اینكه ویكیا سه سال جوانتر است. در كل من فكر میكنم ما در آغاز راه گسترش دادن آگاهیهای عمومی هستیم؛ تا جایی كه مؤسسه مشهور نیلسن نام ویكیا را در ردیف 5 سایت اجتماعی برتر رو به رشد قرار داده است. آنچه ما ساختهایم در واقع ادامهكتابخانهمان است. ما از الگوی ویكی بهره گرفتهایم و میخواهیم به چیزی برسیم كه از یك كانون آموزشی _ پژوهشی غیر انتفاعی فراتر رفته و موضوعاتی مثل طنز، عملگرایی سیاسی و جنبههای مختلف موضوعات گوناگون را دربرمیگیرد.
آیا میتوان ویكیا و ویكیپدیا را با هم مقایسه كرد؟
همانطور كه گفتم، این بخشی از كتابخانه كلی ماست كه آن را كامل میكند ــ همه آن موضوعاتی كه در هیچ دایرةالمعارفی یافت نمیشود. برای مثال میتوانم به Uncyclopedia اشاره كنم؛ یك سایت طنز كه در حقیقت نسخه خندهدارِ Wikipedia است. سراسر جوك و هیچ مطلب جدی در آن پیدا نمیشود.
Wikia Green نمونهدیگری است كه میتوانم به آن اشاره كنم. این سایت به زندگی پایدار توجه ویژهای دارد. سایتی بیطرف كه از منظر خاص خود در مورد عوامل تأثیرگذار بر جهان آینده و شیوه مصرف منابع بحث میكند. به wikia answers هم باید اشاره كنم؛ جایی كه مردم سؤالهایشان را مطرح میكنند و پاسخهایی كوتاه و سریع دریافت میكنند. پاسخهایی كه به سؤالهای گوناگون داده میشود، بیشتر از سایتهایی مانند اوراكل است كه یك فرمت پاسخگویی دارند. موارد دیگری هم هستند كه تفاوتهای عمده با دایرةالمعارف دارند.
به نظر خودتان چه وقت باید از ویكیا استفاده كرد و چه وقت از ویكیپدیا؟
این دو كاملاً متفاوت هستند... واقعاً قابل مقایسه نیستند. من دوباره این مثال را كه خیلی به آن علاقه دارم بهكار میبرم: « ممكن است به كتابخانه بروید تا یك دایرةالمعارف امانت بگیرید یا كتابی درباره عملگرایی سیاسی، شاید هم در مراجعه بعد مطالب طنز مورد نظر شما باشد یا اینكه بخش دانستنیهای عمومینظرتان را جلب كند.» ویكیا خیلی خیلی شبیه به یك كتابخانه است.
دلایل كاربران آنسایكلوپدیا و كاربران ویكیپدیا برای مراجعه به این سایتها بسیار متفاوت است. چون هر یك حاوی موضوعاتی هستند كه در دیگری یافت نمیشود. برای مثال اگر سری به Uncyclopedia بزنید، تفاوت زیادی نسبت به ویكیپدیا حس خواهید كرد. خواندنیهایی كه موجب شوند بخندید و خوش باشید. ولی اگر به اطلاعات پایهای نیاز دارید باید به ویكیپدیا بروید.
لری سنجر كه قبلش نامش را بردیم، اكنون سردبیر Citizendium است. وی در صفحه نخست سایتش در مقالهای تحت عنوان «چرا سیتیزن دیوم؟» به شدت ویكیپدیا را مورد حمله قرار داده و نوشته است: « ویكیپدیا مملو از اشكالات جدی است. نحوه نگارش بسیاری از مقالات آن آماتوروار است و در بسیاری از آنها اطلاعات نامعتبر و نادقیق یافت میشود؛ تا جایی كه حتی بعضیهایشان با خودشان هم تناقض دارند.» آیا شما هم در مدل سیتیزن دیوم رخنههایی میبینید؟ و نظرتان درباره این شیوه سنجر برای تبلیغ سیتیزندیوم با زیر سؤال بردن ویكیپدیا چیست؟
من فكر میكنم از این نظر حق با لری باشد و این موارد یك اشكال برای ویكیپدیا محسوب میشود. حالا نمیدانم آیا Citizendiam (كه من زیاد دربارهاش تحقیق نكردهام) خودش این اشكالات را برطرف كرده است یا خیر.
یكی از اتفاقاتی كه در ویكیپدیا میافتد؛ به ویژه در خصوص مباحث مجادلهآمیز، این است كه ویراستاران با وسواس بر جمله به جمله كار تمركز میكنند و بر اصول بیطرفی و دقت و واقعبینی تأكید دارند. این فوقالعاده است. با این حساب نه كاملاً حق با لری است و نه چندان حرف بیحساب میزند. در هر حال، به طور معمول، پس از مدتی بحث و جدل كه منجر به نسخهای هرچه بیطرفانهتر از مطلب میشود، چند نویسنده قابل كه هیچ دخالتی هم در بحث و جدلها نداشتهاند، از راه میرسند و با ظرافت و دقت مقاله را به نوشتهای هرچه خواندنیتر و شكیلتر تبدیل میكنند. این دسته افراد را میتوان شوالیههای ناشناس عصر انقلاب اطلاعات داشت.
در سال 2007 ویكیپدیا تصمیم گرفت تگهای «بدون ادامه» را به لینكهای خارجیاش اضافه كند. این روند، خشم برخیها را برانگیخت و زمینهساز ایجاد افزونههای آنتیویكیپدیای وردپرسی شد كه به طور خودكار تمام پیوندهای ویكیپدیا را در وبلاگ یك شخص no-follow میكند. آیا این كار برای جلوگیری از ورود اسپمها به عرصه ویكی بود و آیا حال فكر نمیكنید ویكیپدیا باید از این تصمیم خود بازگردد؟
من مخالف این تغییر بودم و فقط بعد از اینكه مت كاتز (Matt Cutts) از متخصصان گوگل آن را توصیه كرد، با اكراه قبول كردم. با این حال فكر میكنم این پاسخ صحیح نباشد. سوای از هرچیز، افتخار ویكیپدیا به خدمات عمومیاش است و البته كه پیوندهای خارجی بخشی از این خدمترسانی میتواند باشد. از سوی دیگر، وقتی از برچسبهای no follow بهره نمیگرفتیم، واقعاً آن دسته از متخصصان ناقلای CED (تكنیكهای جستوجو) كه حاضر بودند هر كاری بكنند تا به لینكهای ویكیپدیا برسند، آزارمان میدادند. حتی امروزه هم میتوان گفت یك پیوند در ویكی میتواند باعث ترافیك قابل توجهی شود؛ لذا ما مجبوریم با شیوههای خودخواهانه و ناجوانمردانه مقابله كنیم. اما احساسم به من میگوید كه این قبیل مشكلات در حال مرتفع شدن است.
آیا قصد دارید بازنگری علامتدار (Flagged Rivision) را هم در ویكی پدیا جا بیندازید؟ این اقدام ویكیپدیا را تا چه حد دستخوش تغییر خواهد كرد؟
در حال حاضر این برنامه در ویكیپدیای آلمانی زبان با موفقیت مورد استفاده قرار میگیرد. ما به دقت مراقب آمار جستوجو، مدت زمان مورد نیاز برای تكمیل پروژه و تمام مراحل كار هستیم. ما در حال حاضر روند یادگیری را طی میكنیم. بازنگری علامتدار از دید من برنامه كارآمدی است. قصد داریم در آینده نزدیك چند نمونه انگلیسی زبان آن را در ویكیپدیا قرار دهیم. فعلاً بحث ما بر سر روشهایی است كه دسترسی آسان و مستقیم به این برنامه را میسر كند.
تفاوت ویكیاسرچ (wikiasearch) با سایر سایتهای موجود چیست؟
حتماً میدانید هر موتور جستوجو یك بخش كنترل مخصوص به خود دارد. وقتی یك عبارت را در بخش جستوجو تایپ میكنید، انجین به شما میگوید كه در كجاها دنبال آن بگردید؛ مواردی كه نزدیك به موضوع مورد جستوجوی شما هستند. بیشتر موتورهای جستوجو این مراحل را به صورت محرمانه كنترل میكنند. از دید من همه باید تلاش كنیم و راه بحث و گفتوگو و حتی مناظره را باز كنیم تا این كه خود جامعه این محدوده را مشخص كند.
چه رابطهای بین ویكیاسرچ و ویكیپدیا هست؟
ویكیا سرچ در تمام شبكه به جستوجو میپردازد، نه در یك سایت خاص. پروژهای كاملاً مستقل است و حقیقتاً كاری به كار ویكیپدیا ندارد.
ویكی انسورز (wiki answers) چه فرقی با خدماتدهندههای دیگر مانند Yahoo! answers دارد؟
من دو تفاوت اساسی میبینم: اول اینكه این سایت از خانواده wiki است. به این معنی كه همه دست به دست هم میدهند تا یك مدخل را ویرایش كنند. این همكاری از پاسخهای مستقل و انفرادی جلوگیری میكند. پس همه در تلاشاند پاسخهایی را كه از بطن جامعه برخاسته، به حد مطلوب برسانند.
تفاوت بنیادی دیگر این استكه استفاده از هرآنچه كه ما برایش زحمت كشیدهایم رایگان است؛ درست برخلاف سایتهای دیگر كه هرگونه استفاده از محتوای خود را منوط به پرداخت حق امتیاز كردهاند. این كار جامعه را از دریافت پاسخ مورد نیاز محروم میكند و اجازه استفاده مجدد و انتقال آن به سایتهای دیگر را نمیدهد.
چه تضمینی هست كه پاسخها كیفیت لازم را داشته باشند؟
لابد شما هم به موارد زیادی برخوردهاید كه پاسخها خود سؤالبرانگیز بودهاند و افراد مختلف پاسخهای متناقض دادهاند. عقیده حاكم بر اینجا اجازه نظارت بر روند كار را به همه اعضا جامعه میدهد. اگر كسی پاسخ نامناسبی بدهد، دیگران میتوانند آن را پاك كنند.
میخواهید بگویید كار شما و فعالیت جنبش منبع آزاد در صنعت نرمافزار به هم شبیه است؟
بله. شباهت بسیار زیادی دارند. من هر قدمی كه در این راه برمیدارم بر باور حق امتیاز رایگان استوار است؛ همان نیرویی كه جنبش اوپن سورس را به جلو میراند تا به جایی برسد كه هدف ما نیز هست؛ تولید نرمافزارهای رایگان! تمام تولیدات ما تحت نام مجوز انتشار آزاد GNU ارائه میشود. دلیل ما برای ادامه كارمان استفاده از توان ویكیا برای رفع بعضی مشكلات بسیار پیچیدهای است كه مردم با آن روبرو هستند. همین مسئله است كه شباهتها را بیشتر و بیشتر میكند. هر كاربر حق دارد نرمافزارهای رایگان ما را كپی، اصلاح و توزیع كند. همچنین اجازه دارد نسخههایی را كه اصلاح كرده به صورت تجاری یا غیر تجاری در اختیار دیگران قرار دهد. فلسفهكاری ما این است. مردم باید حاصل زحمت خود را در اختیار داشته باشند و هر برنامهای را كه با بهرهگرفتن از خدمات ما كامل كردهاند، آن گونه كه مناسب میدانند مورد استفاده قرار دهند.
آیا حق طبع و نشر (كپیرایت) اطلاعات را یك معضل میدانید؟
حقیتقاً نه، در واقع مشكل بزرگی به حساب نمیآید. البته گاهی افرادی پیدا میشوند كه درك درستی از این قانون ندارند و سهواً آن را نقض میكنند. این مورد نقشی در وضعیت موجود ندارد، كار ما از این لحاظ هم فرق چندانی با جنبش نرمافزاری ندارد.
بین فعالیتهای شما و شبكه معناگرا (Semantic web) رابطهای هست؟
خیلی كم. من به مفهوم شبكه معنیگرا به دیده تردید نگاه میكنم، البته نه خیلی زیاد. باید كمی بگذرد تا درستی آن به من ثابت شود. هرچند دارم به دیدن حركتبعضیچیزها در آن جهت عادت میكنم. اما تا تحقق یافتن رویاهایی كه مردم از شبكه معنیگرا دارند راه درازی در پیش است.
بعضی كشورها مثل چین، سانسور قوی بر اینترنت اعمال میكنند. آیا یك مخزن اطلاعاتی بیطرف مانند ویكیپدیا شانس عبور از این سد را دارد؟
ویكیپدیا حدوداً سه سال در این كشور با ممنوعیت كامل مواجه بود. اما در حال حاضر در دسترس قرار دارد. سیاست ما دسترسی آزاد به اطلاعات دقیق را از اصول بنیادی حقوق بشر میداند. ما با سانسورچیها مصالحه نمیكنیم. اما با جمعبندی كلی مسائل میبینم كه گرایش برای كاستن از فشار سانسور در اینترنت چین و بسیاری از كشورهای جهان وجود دارد. به نظر من اینترنت ذاتاً محدودیتپذیر نیست، شاید با اعمال فشار عدهای را بترسانند، اما جلوگیری از گردش اطلاعات هر روز سختتر میشود. فكر میكنم دولتهای زیادی فهمیدهاند كه روشهایی كه تاكنون به عنوان یك سیاست عمومی برای اعمال محدودیت بر گردش اطلاعات به كار گرفتهاند كمك زیادی نكرده است. ولی باز هم با وجود مشكلات و موانع بسیار زیاد در كشورهای مختلف جهان، پایان سانسور اطلاعات در آینده نزدیك اتفاق نمیافتد. با این حال من خوشبین هستم و حدس میزنم در مسیر درست حركت میكنیم.
سه سال پیش شما یك مراسم شام با جیسون كالاكانیس، مدیرعامل شركت Mahalo داشتید. طی مراسم شام، كالاكانیس به نوعی به شما «التماس كرد» (به گفته خودش) كه بخشی را برای آگهی دادن در ویكیپدیا به او بفروشید. او ادعا كرد اگر مجمع شما این پیشنهاد را بپذیرد، ویكیپدیا به سالی صد میلیون دلار درآمد خواهد رسید. بعدها وی كمیپیشنهادش را تعدیل كرد و درخواست كرد به او اجازه دهند یك كادر جستوجو در ویكیپدیا قرار دهد. او تخمین زد این كار 6 میلیون دلار عایدی برای ویكی خواهد داشت. به نحو مرموزی این مبلغ دقیقاً معادل پولی بود كه ویكیپدیا از هدایای مردمی به دست میآورد. آیا تا به حال پیش خود تصور سناریویی را كردهاید كه در آن جامعه ویكیپدیا با قرار دادن آگهی در سایتش موافقت كند؟
راستش را بخواهید، من نزدیك جیسون نشسته بودم ولی اصلاً نمیدانستم او كیست. علاوه بر این، هنگامی كه او نوشتهاش را در مورد آن شب در نت منتشر كرد، من اصلاً نتوانستم او را به خاطر بیاورم. واقعیت این است كه خیلیها اعتقاد دارند ویكیپدیا باید آگهیها را به نحوی در خودش بپذیرد؛ كه زیاد هم بیراه نمیگویند. با این حال باز هم من مخالف ورود آگهیها هستم.
در عین حال سعی میكنم تعصب هم به خرج ندهم. من میگویم مجموعهای از شرایط بایستی حاصل شود تا جامعه ویكی بتواند پذیرای آگهیها باشد؛ شرایطی كه ما حتی نزدیكش هم نشدهایم ـ و شخصاً امیدوارم هیچ وقت هم نشویم! ولی باز تكرار میكنم همیشه سعی میكنم منطقی باشم. دیدگاه من این است كه همه ما، نه فقط من، نه فقط هیئت مدیره و تصمیمگیرنده و حتی نه فقط جامعه ویكیپدیا، بلكه هركسی كه خود را عضوی از اینترنت و عضوی از جهان میداند، بایستی به ویكیپدیا به مثابه بخشی از شالوده و زیرساخت دنیا نگاه كنیم و نه صرفاً رقیبی در فضای اینترنت. نه فقط یك وبسایت، بلكه چیزی عمیقتر و فرهنگیتر و یك ارزش بالقوه برای همگان.
ما نباید فقط به سه ماه بعد، یا یك سال و پنج سال بعد فكر كنیم. دورنمای ما باید 50 سال یا صد سال آینده باشد. ما به شدت نیاز داریم اطمینان حاصل كنیم در آتیه، هر فردی روی این سیاره امكان دستیابی به اطلاعات با كیفیت عالی را خواهد داشت. در این سیاره شلوغ، ما نیاز داریم در آینده هرچه بیشتر با صلح و بازدهی بیشتری در كنار هم زندگی كنیم. در آینده، نوع بشر باید تصمیماتی سیاسی بگیرد كه هرچه بیشتر منطقی و مبتنی بر حقایق باشد. و همه اینها مسئولیت ما را سنگینتر و سنگینتر میكند. بنابراین رفتن به دنبال درآمدهای كوتاه مدت در ویكیپدیا نمیتواند ایده خوبی برای حال حاضر باشد. در هر صورت در خصوص این موضوع ما به زمان بیشتری برای غور نیاز داریم.
فكر میكنید امسال هم میتوانید به 6 میلیون دلار پارسال برسید یا نه؟
آمار Comscore نشان میدهد ماهانه 4 درصد رشد ترافیك داریم. بنابراین گمان میكنم ما حتی میتوانیم پیش بینی 66 درصد رشد در درآمدهای عمومی خود را هم بكنیم.
در سخنانتان گفتید كه ویكیپدیا به عنوان یك دایرةالمعارف عظیم وظیفهای سنگین در قبال جهان دارد. چگونه فكر میكنید ویكیپدیا به نحوی پایدار بر نوع بشر تأثیر خواهد گذاشت؟
خب، اگر ما كارمان را درست انجام دهیم، تأثیری مثبت بر دنیا خواهیم گذاشت. قبول كه ویكیپدیا كمی خشك است و اندكی غیر مباحثهای است اما جایی است كه مردم از هر قماشی برای به دست آوردن اطلاعات و توصیفات واضح بدان روی میآورند؛ اطلاعاتی كه به آنان امكان میدهد در مباحثات دشوار به شیوهای منطقی و عینی وارد شوند و نظر بدهند.
بازخورد خدمات سایتهای شما در جامعه چگونه بوده است؟
بازتابخوبی دریافت كردهایم. از دید بسیاری از مردم ویكیا جای مناسبی است برای اینكه وقتشان را صرف ساختن چیزی بكنند. عدهای هم هستند كه علاقهمندی بیشتری به ویكیپدیا پیدا كردهاند. در كل این به خود شخص و موضوع مورد علاقهاش ربط پیدا میكند.
شما چه نوآوریهایی در كار خود داشتهاید؟
ما در مقطعی از زمان قرار داریم كه چیزهای جدید زیادی ساخته میشود. من كارم را یك نوآوری تكنولوژیك نمیدانم بلكه آنرا یك نوآوری اجتماعی میبینم. فناوریای كه تقریباً در همه كارهایم از آن استفاده میكنم همان فناوری موجود استاندارد است. ما قصد نداریم در چنین سطحی بدعتگذار باشیم؛ گرچه جنبههایی از فعالیت ما چنین هست. اصولاً كار ما یك نوآوری اجتماعی است. یافتن روشهای نوین برای تعامل جوامع در قالب گروههای انسانی آنلاین و كشف اینكه كدام هنجارها و قوانین اجتماعی برای داشتن جامعهای سالم و مولد مفید است.
امیدوارم در آیندهای نزدیك بتوانیم میزگردی با حضور شما، ران پاول، نوام چامسكی، اندرو كین و سایر بزرگان تشكیل دهیم و به طور مفصلتر در خصوص این موارد صحبت كنیم. آیا اگر چنین نشستی تشكیل شود، شما هم در آن شركت میكنید؟
بله، با كمال میل، من هم خیلی دوست دارم در كنار این بزرگان باشم.
درباره جیمبو
جیمیدونالد ویلز، متولد 7 آگوست 1966، بنیانگذار و رئیس هیئت مدیره ویكیا (Wikia) است. البته وی در حال حاضر به میل خود از كار كنارهگیری كرده است. تلاشهای «جیمبو» در جهت گسترش ویكیپدیا (Wikipedia) آن را به بزرگترین دایرةالمعارف جهان بدل كرد و مجلهتایمز را واداشت تا نام وی را به فهرست تأثیرگذارترین چهرههای سال 1996 بیفزاید.